عالم محضر خداست
√عَجَب دوره ایست…
جمله ے
”این مکان مجهز بہ دوربین مدار بسته است”
بیشتر اثر میگذارد تا
”عالم محضر خداست”...............
دل نوشتــــ :
هَــوای ِکَربلَایتــ دَست ِسَنگینی داشت ،...
این را وَقتی زَد به سَرَم فَهمیدَم ... !
√عَجَب دوره ایست…
جمله ے
”این مکان مجهز بہ دوربین مدار بسته است”
بیشتر اثر میگذارد تا
”عالم محضر خداست”...............
دل نوشتــــ :
هَــوای ِکَربلَایتــ دَست ِسَنگینی داشت ،...
این را وَقتی زَد به سَرَم فَهمیدَم ... !
علی خلیلی دیگر طاقت ماندن نداشت...
چرا که کسی درگوشش چیزی گفت :
..
..
حسین تنهاست .........!
دلتنگی نوشت:
میگفت:
«همهاش احساس میکنم که گمشدهای دارم.»
و ما میدانستیم که همهی دلباختهها اینچنیناند.
یاران شتاب کنید...
گویند قافله ای در راه است....!
که گنهکاران را در آن راهی نیست...،
آری گنهکاران را راهی نیست ....،
اما ....!
پشیمانان را می پذیرند.....!
آقا سیـــــــــد مرتضی
دل نوشت:
دل را به غیر عشق تو بر باد داده ام ...
لعنت به قلب بی در و پیکرم ، حســـــــین ..!
اولویـــــــــــــــــت سال 93...
شهیـــــــد فرهنگــــــــــــی...
امــــــــــــــــــــر به معروف و نهی از منکـــــــــــــــر
چیکار کردیم تا به حال؟!
دل نوشتــــــــ :
گاهے یڪ ✘✘ نگـــاه حـــرام ✘✘
شهادت را براے ڪسے ڪہ لیــاقت شهــادت دارد سال ها عقـ×ـب مے اندازد
چہ برسد بہ ڪسی ڪہ هنوز لــایق شهــادت بـودن را نشان نداده است ...!!
سفیر نور نوشت:
ببخشید از اینکه زیاد به وب سر نزدم!
دعا کنید وقتم برکت پیدا کنه:(
مشغله ها بسیار!!!!!وقت ما آدم هاام کوتاه!
التمــــــــــــاس دعا
گفتند:شهید که دیگر غسل نمیخواهد . . .
نمیدانستند
غسل هم بهانه ای بود
تا برای بارآخر
پسرش را نوازش کند ....!
خیلے غلط ها از من و تو سر زده...!
اما یادت باشہ اگہ یهو گناه سنگینے ازت سر
زد...،
رو به قبلہ واستا یه سلام به امام حسین(ع) بده و بگو :
آقا نفهمیدم، درستش کن!
من و تو خیلے اشتباه میکنیم!
اما اون اشتباهے که دل شیطون رو شاد میکنہ
اینہ کہ وقتے گناهے ازمون سر زد و خوردیم زمین، دوباره پا نشیم!
از ارباب رو برنگردونے یه وقت اونم به این بهونہ کہ گناه کردے روت نمیشہ ها!
اینو بدون که همہ شیاطین حواسشون به تو و منہ....!
ᴥ حاج سعید حدادیان ᴥ ღ
┘◄ موقع تحویل سال= التماس دعای فرج + شهادتـــــــ
دلـــــــم هوایتـــ را کرده سید!
لحظه به لحظه قلبمـــــــــ را فشار می دهند ثانیه های نزدیکی به ،
بزرگترین پـــــــرواز دنــــیا!
چند نفــــس مانده به پـــرواز....
بال هایم کجاستــــــــــ سید؟!
قدم بر خاک فتح المبین که می گذاری کفش هایت شرمنده می شوند از قدم گذاشتن بر خاک مقدسش...!
خاکی که از عشق با تو سخن می گوید...!
از شبی که دل های هوایی یاران ، به هوای امام عشق تاب نیاوردند و دل به دریای بی قراری زدند!
خاکی که شهدای عاشق فتح المبین بر آن قدم گذاشتند ، قدم که نــــه.....هروله کرده اند...!
می دانی دویدن و و جنگیدن در آن برهوت با یک شبه عظیم از دشمنان چیست؟
می دانی بدون اسلحه بودن و پای حرف امام ایستادن چگونه است؟
می دانی اشک یک مرد آسمانی چقدر سخت است به نظاره نشستنش؟
می دانی روضه حضرت زهرا (س) برای تیربار خواندن چه مرثیه ی عظیمی است؟!
نه نمی دانی ای دل خاک گرفته من....!
تمام حرمت آن شب را سکوت محض فرا گرفته!!
سکوتی به بلندای فریاد یک عشق...!
چشمان ظاهر را ببند!!می شونی صدای تکبیر و ناله های ماه آن شب را...!
نفس بکش....!نفس های تو حالا تنها به همان هوا بند شده..!
دقت که کنی....دیگر بی هوای فتح المبین شده ای..!